شبکه یک - 25 دی 1402

امام هادی ع ؛ "روح برادری" ، "عقل ارتباطی" و "اخلاق حکمرانی"

شهادت امام علی الهادی ع _ بازتعریف "اخلاق" و نسبتش با "حقوق بشر" _ ۱۳۹۹

بسم‌الله الرحمن الرحیم

اشخاص، تشکیلات و حاکمیتی که نقدناپذیر هستند و هیچ نوع اعتراضی را تن نمی‌دهند و دیکتاتورمسلک و متکبر هستند این‌ها در واقع از چشم خدا افتادند و از چشم خلق و مردم هم می‌افتند. اهل مشورت باشی عقل جمعی نه این که همه چیز را تنها خودت می‌فهمی. عقل جمعی. در عین حال می‌فرمایند که با چه کسانی مشورت بکنید و با چه کسانی مشورت نکنید. فرمودند گاهی یک کسانی هستند، یک تشکیلات و قدرتی است که ظالم و فاسد است اما هوشمند است و در برخودش مسلط است. خیلی جالب است. ظالم است ظلم می‌کند اما حلیم است بر خودش مسلط است واکنش‌های انفعالی صریح و حساب شده از خودش نشان نمی‌دهد. پلید است، شیطان است اما هیچ وقت شتابزده عمل نمی‌کند. «یَکَادُ أَنْ یُعْفَى عَلَى ظُلْمِهِ بِحِلْمِهِ...» گاهی جامعه و افکار عمومی و یک مردمی، کسی را که ظالم است اما بر خودش مسلط است و واکنش‌هایش حساب‌شده و هوشمندانه است می‌بینید او را می‌بخشند فراموشش می‌کنند! اما یک کسی حرفش حرف حق حساب است اما احمقانه موضع می‌گیرد و حرف می‌زند «وَ إِنَّ اَلْمُحِقَّ اَلسَّفِیهَ...» حرف درست است و یک ارزشی است و می‌خواهد از یک ارزش دفاع کند اما سفیهانه و احمقانه حرف می‌زند. «یَکَادُ أَنْ یُطْفِئَ نُورَ حَقِّهِ بِسَفَهِهِ.» خودش با آن حماقت خودش نور حقش را خاموش می‌کند. این هم خیلی مهم است که یک تشکیلاتی، یک مدیری، مشاوران احمق نداشته باشد. آن وقت در برابر دشمنانی که عاقل و طراح هستند، دوست احمق و نادان و دشمن دانا این هم امام هادی(ع) توجه می‌دهند که مراقب باشید گاهی یک جریان و قدرتی دارد ستم می‌کند و زور می‌گوید فاسد است اما چون حالم و حلیم است یعنی بر خودش و بر رفتار و ادبیات و رسانه و رفتار و تصمیم‌هایش مسلط است و از روی انتقام و عصبانیت عمل نمی‌کند بلکه حساب‌شده عمل می‌کند. ««یَکَادُ أَنْ یُعْفَى عَلَیه بِحِلْمِهِ» به خاطر همین رفتار پسندیده و عاقلانه، حتی افکار عمومی ظلم او را فراموش می‌کند. انگاری عفو می‌شود کارش پیش می‌رود اما در برابر ظالم حلیم محق سفیه داریم. محق یعنی کسی که بر حق است و در مسیر حق است. حرف‌ها و ارزش‌ها و شعارهایش درست است اما خودش احمق و نادان است. این ممکن است خودش همان نور حق را خاموش کند این هم توضیح به کسانی که، دوتا نکته است: یکی این که این دولت‌های فاسد هم در جوامع ملی و هم در سطح بین‌الملل همه کاره می‌شوند معمولاً آدم‌های زیرک و پدرسوخته هستند که حساب شده حرف می‌زنند هر کاری می‌خواهد بکند همان را بی‌حساب و کتاب نمی‌گوید و پیچیده عمل می‌کنند. اینجا تفکیک می‌شود که آن پیچیدگی و حلم او خوب است و باعث موفقیت او می‌شود. اما ظلم او و فساد او، آن ضدارزش و بد است. این تفکیک بین این دوتاست. ظلم آن بد است ولی حلم او یک ارزش است که به نفع او تمام می‌شود. از این طرف امام هادی(ع) می‌فرمایند بین ارزش و روش باید به هر دو توجه داشت. این که در ارزش و هدف شما محق باشید شعارهایتان درست است حرف‌هایتان درست است، آزادیخواه و عدالتخواه هستید ارزش محور هستید هدف‌تان دفاع از اصول است اما خودت سفیه هستی، روش‌هایت روش‌های احمقانه‌ای است. ادبیات، ادبیات غیر عقلانی است. بد حرف می‌زنی، حرف خوب می‌زنی اما خوب حرف نمی‌زنی. برخلاف او که حرف بد می‌زد اما بد حرف نمی‌زد یعنی حرف بد را خوب می‌زد. اما این‌جا برعکس است حرف خوب را بد می‌زنیم! یعنی ارزش هست اما در حوزه روش خطا می‌کنیم. آن‌جا ارزش نبود اما روش موفق و کارآمد بود. این‌جا ارزش درست و کارآمد است اما روش سفیهانه و ناکارآمد است. فرمودند این عقلانیت در مبارزه، دوست احمق در برابر ستمگری که بردبار است و دشمنی که پیچیده و حساب شده عمل می‌کند او پیروز می‌شود افکار عمومی را هم حتی ممکن است به دست بیاورد همه می‌گویند این بد است ولی باز با این که بد است این بهتر است. این دارد حرف خوب می‌زند اما درست حرف نمی‌زند بد این حرف را می‌زند همه به همین فحش می‌دهند و می‌گویند این است. همان بده خوب است این خوبه بد است. ما نمونه‌هایی را زیاد دیدیم و الآن هم می‌بینیم.

می‌فرماید این سفاهت و حماقت گاهی باعث می‌شود جبهه حق شکست بخورد یعنی حرف حق، درست بودن شعار و مبانی لازم است اما کافی نیست روش هم مهم است. روش خیلی مهم است که چگونه می‌خواهید از حق دفاع کنید و چگونه دارید از ارزش‌ها حرف می‌زنید با چه ادبیات و استدلالی؟ با چه شیوه‌ای؟ با چه اخلاق و روشی؟ این هم بسیار مهم است. همین‌طور امام هادی(ع) در باب احترام گذاشتن و شخصیت دادن به مردم، فوق‌العاده تأکید دارند و این روایت از اهل بیت(ع) و از پدران ایشان هم نقل شده، و خود ایشان همین را تکرار فرمودند. می‌فرمایند تحقیر ضد تربیت است. فرمودند اگر می‌خواهید یک کسی را اصلاح کنید و تربیت کنید و کنترل و مدیریتش کنید فکر نکنید با توهین و تبدیل او به یک موجود پوچ و پوک و بی‌اراده و بی‌شخصیت آن وقت می‌توانید که او را کنترل کنید چون انسانی که تحقیر شد و به این نتیجه رسید که من هیچ کس هستم، من هیچ ارزشی ندارم، هیچ امیدی دیگر برای او نیست و هیچ آینده درستی قابل تصور نیست هیچ شخصیت و احترامی ندارد امام هادی(ع) فرمودند از این به بعد، این یک موجود فوق‌العاده خطرناک می‌شود. چون دیگر چیزی ندارد از دست بدهد. آن شخص یا آن ملت و جامعه‌ای که، آن نیرویی که با روش برخورد به این نتیجه رسید که من هیچ ارزشی ندارم، «مَنْ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ...» خودش پیش خودش حقیر است و خودش را پست می‌بیند و پست می‌داند از این لحظه دیگر «فَلاَ تَأْمَنْ شَرَّهُ» دیگر نسبت به شرارت‌های او امنیت نداری چون او می‌گوید من ته خط هستم من برای خودم ارزشی قائل نیستم چیزی را هم از دست نمی‌دهم و کسی هم برای من ارزش قائل نیست. پس همه کار برای من مباح است. این که در روایات و در قرآن کریم می‌فرماید به مردم و جامعه، حاکمان احترام بگذارند بازی‌شان ندهند، تحقیرشان نکنند، دولت احترام به مردم، نه تملق مردم و چاپلوسی و فریب افکار عمومی. واقعاً شخصیت دادن به مردم. چرا قرآن به مستضعفین می‌فرماید که «نجعلهم ائمه» ما مستضعفین را امام خواهیم کرد. صحبت از امامت مستضعفین است. مستضعف کسی است که به او توهین شده، تضعیف شده و حقوق او پایمال شده و توی‌سری به او زدند. قران می‌فرماید که وعده الهی است که به شما توی‌سری زدند و شما را امام و پیشوای بشریت خواهیم کرد. این هم در حوزه تعلیم و تربیت و روانشناسی کودک فوق‌العاده مهم است که بچه نباید پررو و طلبکار بشود اما حقیر وخودکم‌بین نباید بشود. اگر در حوزه تعلیم و تربیت شخصیت را از کودک گرفتید ولو در ظاهر از تو تبعیت و اطاعت کند و خاطر تو را جمع کند در واقع تو را فریب داده است ولی منتظر یک فرصت بود که هر کاری را ممکن است بکند هر خیانت و جنایتی از کسانی برمی‌آید که خودشان برای خودشان ارزش قائل نیستند و احساس می‌کنند کسی برای آن‌ها حرمتی قائل نیست. شخصیت که نداشتیم هر کاری ممکن است بکنیم. پس باید شخصیت بدهیم. با تملق و مبارزه کردن، یک بُعدش هم همین است. فرمایش دیگر امام هادی(ع) این است که هم رئیس یک خانواده، سرپرست خانواده و هم یک تشکیلات و اداره و هم حاکمیت، دولت، باید اخلاص و صفای خودش را به مردم نشان بدهد و الا هر توقعی از جامعه داشته باشید توقع بیجاست. اگر اعتماد مردم را نتوانید جلب کنید اگر با مردمی بد حرف بزنیم، صادق نباشیم، با مردمی تواضع و محبت نکنیم، مردم احساس کنند که به آنها خیانت می‌کنیم و به آن‌ها دروغ می‌گوییم و به ما بدبین بشوند یا ما به آنها اعتماد نکنیم و بدبین شویم. امام هادی(ع) می‌فرمایند چطور در این شرایط انتظار دارید که آن‌ها نسبت به تو صفا داشته باشند، صمیمیت داشته باشند. آن‌ها به تو وفا کنند و به شما خیانت نکنند؟ این خیلی مهم است. توقع یک طرفه نیست. امام هادی(ع) می‌فرمایند همه چیز دوطرفه است. می‌فرمایند: «... فإنّما قلبُ غیرِکَ لکَ کقلبِکَ لَهُ.» خودت را معیار قرار بده، به خودت رجوع کن، تو از دیگران و مردم چه توقعی داری؟ آن‌ها هم از تو همین توقع را دارند بقیه هم مثل تو قلب دارند احساسات دارند، همه مثل تو هستند. چیزی که تو در مورد خودت نمی‌پذیری اما در مورد دیگران داری همان کار را می‌کنی. هم در روابط شخصی، رفاقت‌ها، دوستی‌ها، خانواده، زن و شوهر، همسایه، همکار، شریک، همرزم، فرمودند که «لا تَطلب الصَّفا ممّن کَدّرتَ علَیهِ...» تو با یک کسی و با یک کسانی کدورت داری صاف نیستی، چطور توقع داری آن‌ها با تو صاف باشند وقتی از تو صفا نمی‌بینند چطور توقع داری با تو صفا داشته باشند؟ «و للوفا لمن قَدَرْتَ به» تو با یک کسانی و با مردم وفا نداری کلاهشان را برمی‌داری اهل فریب و مکر هستی. به آن‌ها دروغ می‌گویی و آن‌ها را دور می‌زنی بعد توقع داری آن‌ها به تو وفا داشته باشند در شرایطی که از آن‌ها کمک می‌خواهی به تو کمک کنند تو به مردم کمکی نکردی توقع داری تو را کمک کنند؟ تو مردم را تنها گذاشتی توقع داری آن‌ها تو را تنها نگذارند؟ «ولا النُّصْحَ ممّن صَرَفْتَ سُوءَ ظنِّکَ إلَیهِ» تو به یک کسانی سوء ظن داری هیچ وقت به آن‌ها اعتماد نداری همه چیز را تفسیر بد می‌کنی بعد توقع داری آن‌ها خیرخواه تو باشند و به نفع تو بیندیشند و عمل کنند؟ این یک آموزش مهم دیگری از امام هادی(ع) است که توقع بیجا از دیگران بدون جلب اعتماد دیگران نه. در مسائل سیاسی باید دولت و حکومت، قوه قضائیه، مجلس، رهبران، حاکمان، امام جامعه، رهبر جامعه و همه کسانی که در رده‌های حاکمیت هستند تا مدیر یک تشکیلات تا مربی یک تیم، تا سرپرست یک خانواده، امام هادی(ع) می‌فرمایند که یک طرفه نیست و نمی‌شود با آن‌ها صاف نباشی و توقع داشته باشی آن‌ها با تو صاف باشند. تو اگر بی‌وفا هستی آن‌ها هم بی‌وفا هستند تو اگر خادم خلق و خیرخواه نیستی و به آن‌ها بدبین هستی آن‌ها هم متقابلاً با تو همین هستند مردم و دیگران آینه تو هستند «إنما قلب غیرک کقلبک له» تو هر احساسی نسبت به دیگران داری بقیه هم همان احساس را به تو دارند. این خیلی جالب است روایتی دیدم که یک کسی از امام(ع) پرسید که آقا من از کجا بفهمم که نظر خداوند در مورد من چیست؟ من چقدر پیش خدا محبوب هستم؟ فرمودند ببین خدا پیش تو چقدر محبوب است تو هم همان‌قدر محبوب هستی. یعنی تو چقدر به خداوند توجه داری همان‌قدر هم مورد توجه و رحمت خداوند هستی. اگر کم توجه داری کم، اگر زیاد توجه داری زیاد. امام هادی(ع) می‌فرمایند در مورد مردم هم همین است. می‌گویند که هرچقدر مردم برای شما مهم هستند همان‌قدر شما برای مردم مهم هستید. توقع نداشته باش که تو نگران بقیه نیستی اما آن‌ها نگران تو باشند. تو حساس نسبت به حقوق و مصالح نیستی آن‌ها حساس باشند تو به آن‌ها خدمت نکنی اما آن‌ها از تو اطاعت کنند این نمی‌شود. و این خیلی در حوزه جامعه‌شناسی سیاسی و در حوزه علم و علم مدیریت مهم است. و در عین حال باید مردم را بشناسید. هرکس با دیگران سروکار دارد نعمت‌ها و امکاناتی که دارد باید بشناسد و ظرفیت مردم را هم باید درست بشناسد باز این تعبیر امام هادی(ع) است که باید قدرت، حکومت، دولت، باید مردم‌شناس باشد و ظرفیت جامعه را بفهمد. اولاً فرمودند که «ألقُوا النِّعَمَ بحُسن مُجاوَرَتِها...» با امکاناتی که در اختیارتان است و با نعمت‌ها ملاقات کنید با همه این‌ها درست مواجه بشوید «بحسن مجاورتها» امکانات و نعمت‌هایی که در اختیارتان است همه را درست اولاً بشناسید و حق همسایگی را با آن‌ها را درست رعایت کنید که چه امکاناتی و چه نعمت‌هایی در اختیار دارد، طبیعی، اجتماعی، تاریخی، مادی و معنوی. و از این‌ها درست استفاده کنید «و التَمِسوا الزِّیادَةَ فیها بالشُّکرِ علَیها...» اگر بیشتر می‌خواهید یک قیمت و یک شرطی دارد شکر نعمت به لحاظ ذهنی، باور و معرفت بدانیم که این‌ها از طرف خداست و این‌ها امانت است و این‌ها برای ما فرستاده شده و متقابلاً ما از این نعمت‌ها داریم استفاده می‌کنیم متقابلاً در این باب مسئولیت‌هایی داریم. این قدم اول شکر است. دوم؛ قلباً این را به زبان باور کنم و به قلب در برابر خداوند بگوییم. سه؛ از این نعمت و امکانات درست استفاده کنیم. عاقلانه، به نفع همه، به نفع دیگران. شکر از خدا، شکر از مردم. اگر می‌خواهید وضعیت بهتر بشود امام هادی(ع) می‌گویند از همان وضعیت موجود درست و بهتر و شاکرانه استفاده کنید امکانات و نعمت‌ها بیشتر خواهد شد. اگر با این‌ها درست برخورد نکنید و مسئولیت‌تان را در برابر خدا و خلق و این امکانات درست انجام ندهید همین‌ها یا به ضررتان می‌شود یا همین‌ها هم از شما گرفته خواهد شد و همین‌ها را هم از دست می‌دهید. امنیت داشتید دیگر ندارید. رفاه داشتید دیگر نخواهید داشت. بهداشت و سلامت را از دست می‌دهید. فرمودند که انسان را درست بشناسید، مردم را بشناسید، روانشناسی اجتماعی؛ «و اعلَموا أنّ النَّفسَ أقبَلُ شیءٍ لِما اُعطِیَت، و أمنَعُ شَیءٍ لِما مُنِعَت.» توقع‌های بیخودی از آدم‌ها نداشته باشید. انسان این‌طوری است! به دیگران هم بیندیشید تنها نخورید، و بعد انسان را بشناس. انسان‌ها وقتی که چیزی را میل دارند راحت‌تر می‌پذیرند، چیزی را که میل ندارند سخت‌تر می‌پذیرند. این یک معیار است، ظرفیت‌های انسان‌ها را باید بشناسید. نفس انسان این طوری است خودت هم همین‌طوری. بقیه هم همین‌طور است. روابط دو به دو، یک به یک، یک به چند و در مسائل اجتماعی و حکومتی، هر برنامه و قانونی، هر کاری می‌خواهید در یک جامعه بکنید توجه داشته باشید به میزان پذیرش و ظرفیت مردم و این که انسان، مردم این‌طوری هستند که آنچه را به آن‌ها عطا می‌شود و هرچه گشایش و منافع‌شان باشد بیشتر اقبال می‌کنند اما وقتی یک چیزی محدودیت بیشتر می‌شود و پیش می‌آید آن‌جا آن‌ها هم مقاومت نشان می‌دهند. این را بشناسید حالا این که چطوری باید مدیریت بشود آن بحث دیگری است. کجا باید کوتاه آمد و کجا نیامد؟ اما این را بدانید این یک امر واقعی در حوزه مردم‌شناسی و انسان‌شناسی است. نتیجه آن این است که اگر مردم به حقوق‌شان نرسند هرجا بی‌عدالتی باشد «العقوق»، عقوق یعنی بی‌عدالتی، یعنی ناراضی کردن مردم. می‌گویند عاق والدین، یعنی کسی که به پدر و مادر ظلم کند و آن‌ها را ناراضی کنند ناراضی کننده است این ضد رضایت است. امام هادی(ع) نکته مهمی را توجه می‌دهند که فکر نکنید این ناراضی کردن و عصبانی کردن دیگران، برهم زدن آرامش اجتماعی باعث می‌شود که بعداً فقط در آخرت مجازات بشوید نه، همین‌جا نتیجه آن را می‌بینید. فرمودند «الْعُقُوقُ‏ یُعْقِبُ‏ الْقِلَّةَ...» اگر نارضایتی‌ها را دامن زدید و رضایت عمومی و حقوق عمومی را در نظر نگیرید این باعث قلّت و کمبودی و مشکلات اجتماعی و فقر می‌شود و سطح رفاه پایین می‌آید. این هم جزو عواقب عقوق است. نارضایتی اجتماعی باعث می‌شود کمبود بیاید. چرا؟ یک علت آن این است که وقتی ناراضی هستند هیچ کس درست، به کار تن نمی‌دهد. وظیفه خودش را انجام نمی‌دهد. کشاورز درست کشاورزی نمی‌کند. نانوا درست نانوایی نکند، معمار درست معماری نکند، کارمند دولت درست به وظیفه‌اش عمل نکند، همین‌طور قاضی، وکیل، وزیر، مدیرکل، تا خانم خانه‌دار که خانه را مدیریت می‌کند تا مردی که بازار است یا هر کسی، کسی کارش را درست انجام نمی‌دهد و همه هم ناراضی هستند آن وقت نتیجه‌اش چیست؟ «وَ یُؤَدِّی إِلَى الذِّلَّة» یکی دیگر از عواقب آن ذلّت است. قلّت و ذلّت. این‌ها دوتا نقطه ضعف و نقطه سیاه است و خط قرمز است. یکی قلّت، یعنی کمبودها و دوم ذلّت، یعنی تحقیرها. فرمودند تا می‌توانید از این دوتا فاصله بگیرید با روش برنامه‌ریزی، با روش مدیریت، با روش سخن گفتن با مردم، ذلّت و قلّت جزو عواقب «العقوق» همین بی‌عدالتی و ناراضی کردن است. نگذارید معیار دلار و طلا باشد. معیار ارزش‌گذاری در عرصه رسانه، فضیلت را بر اساس اعمال مردم تعریف بکنید نه بر اساس اموال مردم! ارزش انسان به اعمال اوست نه به اموال او. نگذارید ارزش‌های سرمایه‌داری بر جامعه حاکم بشود. صالحان، باید مقدم باشند نه اغنیاء. اعمال نه اموال. «النّاسُ فِی الدّنیا بِالأموالِ، و فی الآخِرَةِ بِالأعمالِ» دولت و قدرت عمل‌محور نه زرمحور و پول محور. در خانواده، در روابط اجتماعی، در اقتصاد و سیاست، در حکومت، در رسانه و در تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش، امام هادی(ع) می‌فرماید جامعه را به سمت عمل و عمل‌گرایی و عمل صالح سوق بدهید نه به سمت اموال و پول و این که پول‌پرستی باشد پول وسیله است نه هدف. و فرمودند دنیا این‌جا پول و سرمایه ملاک ارزش‌گذاری است و آدم‌ها را بر این اساس قیمت‌گذاری می‌کنند که چه کسی چقدر بیشتر دارد؟ اما حقیقت انسان این نیست انسان در آخرت با اعمال‌شان سنجیده می‌شوند با سبک زندگی‌شان و با کرده‌ها و گفته‌ها و نگفته‌هایشان. نه به داشته‌ها و نداشته‌هایی که همین‌جا می‌ماند و بدون این‌ها، همین بدن را ما می‌گذاریم می‌رویم چه برسد به حساب بانکی.

همین‌طور در روابط انسانی و شخصی و در روابط اجتماعی و حکومتی فرمودند که اختلافات داخلی بین خودتان را درست مدیریت کنید و به حکومت لجباز و اهل جدل تبدیل نشوید. روش گفتگو و نقد اجتماعی، نقد درون‌گفتمانی، بلد نیستید با همدیگر حرف بزنید، یاد بگیرید که چگونه با هم حرف بزنید. فرمودند «المِراء» مراء یعنی بحث می‌کنید ولی بحثی که کم‌کم از ادب و استدلال و اخلاق و منطق فاصله می‌گیرد و هرکسی می‌خواهد آن طرف را بکوبد و فاصله بگیرد و بگوید تو بدی و فاسد هستی. دنبال کشف مسئله نیست. فرمودند «المِراءُ یُفسِدُ الصَّداقَةَ القَدیمَةَ...» مراء طوری است که یک وقت سر چیزهای بیخودی شروع می‌کنید با هم بحث و جدل کردن و ادب و منطق را در بحث و گفتگو کنار می‌گذارید نتیجه‌اش این است که حتی قدیمی‌ترین دوستی‌ها را خراب و متلاشی می‌کند. دشمنی و کدورت و اختلاف ایجاد می‌کند. «و یَحلُلُ العُقدَةَ الوَثیقَةَ...» عقده یعنی گره، گاهی گره‌های محکمی را از اعتماد و دوستی این باز می‌کند و ارتباطات را قطع می‌کند. فرمودند بدترین صدمه و لطمه بد حرف زدن با هم «و أقلُّ ما فیهِ أن تَکونَ فیهِ المُغالَبةُ...» است. کمترین صدمه‌اش در اینگونه جر و بحث‌ها این است که می‌خواهید فقط پیروز بشوید! مناظره به قصد کشف حق نیست مناظره برای این است که می‌خواهی تو پیروز بشوی و او شکست بخورد. تو محبوب بشوی او بی‌آبرو بشود. هدف‌تان خراب کردن همدیگر می‌شود هدف‌تان پیروزی و شکست است حق نیست. «و المُغالَبةُ اُسُّ أسبابِ القَطیعَةِ.» این غلبه‌جویی این شهوت پیروز شدن بر دیگری، این اُسّ و اساس و ریشه قطعی ارتباطات قطع شده است ریشه اصلی دوستی‌هایی است که به دشمنی تبدیل می‌شود و رقابت مثبت و رقابت منفی همین است. این هم درسی است که خیلی اوقات روابط دوستی و خانوادگی و فامیلی و جریانی،‌ همکار و شریک‌مان فقط برای این است که با هم بد حرف می‌زنیم. راجع به یک مسئله اختلاف جزئی پیدا می‌کنیم بلد نیستیم آن اختلاف نظر و اختلاف داخلی را درست مدیریت کنیم می‌رویم به سمت جدل و لجبازی و مراء و توهین، حرف زور، حرف مفت زدن برای این که طرف را از میدان به‌در کنیم. آن وقت دوستی‌ها تبدیل به دشمنی و کینه می‌شود.

در مسائل سیاسی و اجتماعی هم همین‌طور است. آن‌هایی که مسئولیت‌های حکومتی دارند با منتقدین‌شان لجبازی نکنند آن‌ها هم همین‌طور. دنبال حق باشند و امر به معروف و نهی از منکر کنند لجاجت نکنند. پشت جبهه نیروهای انقلابی، خب با همدیگر اختلافات سلیقه، نقاط ضعف شخصی درست گفتگو نمی‌کنیم. سر یک مسئله درجه سه، انشقاق و انشعاب و دعواهای داخلی راه می‌افتد. چطوری؟ مثلاً شما مناظره انتخابات را می‌بینید، مناظره اتخاباتی باید یک مناظره‌ای باشد که اولاً با مردم و با استدلال و هدف، نشان دادن صلاحیت‌ها و عدم صلاحیت‌هاست. یک مرتبه در مناظره‌ها شروع می‌کنند هرکس هرچه به دهانش بیاید بگوید هر تهمتی می‌خواهند به همدیگر بزنند، مدرک هم ندهد، آن طرف هم هرچه باز هرطور دلش بخواهد جواب بدهد، به جای این که مستند جواب بدهد و مدرک داشته باشد... اصلاً امام هادی(ع) می‌فرمایند باید آموزش ببینیم که چطور با هم حرف بزنیم؟ چطور از هم انتقاد کنیم؟ چطور اختلاف نظرهایتان را مدیریت کنید که به جان هم نیفتید. در عین حال باز واقع‌بینی. کسانی هم هستند که مشکل‌شان مشکل نظری نیست این‌ها با حرف درست نمی‌شوند. این تعبیری که امام هادی(ع) فرمودند: «الحِکمَـةُ لا تَنْجَـعُ فی الطِّباعِ الفاسِدَةِ» بعضی‌ها انگار طبع و شخصیت‌شان فاسد شده، دیکتاتوری و گردن کلفتی و فساد و ظلم می‌کنند هرچه با ادب و تواضع و منطق استدلال کنی اصلاً دنبال حق نیست. اصلاح‌پذیر نیست، حکمت‌پذیر نیست. خوب دل فاسد حکمت ناپذیر است. این معنی‌اش این است که یک عده جاهل هستند. خواب را می‌شود بیدار کرد اما یک عده معاند هستند جاهل نیست. این خودش را به خواب می‌زند و هیچ اثری ندارد. لذا امام هادی(ع) فرمودند مواردی هست که در حرف شما حکمت هست اما در طرف اثر نمی‌کند. نقد می‌کنی اصلاً دنبال اصلاح امور نیست که نقدپذیر باشد. فرمودند که چه در روابط شخصی، خانواده، ‌بازار، سیاست، حکومت، همه جا، اگر می‌خواهید روابط سالم، انسانی و عادلانه بماند فرمودند مبنا را تواضع بگذارید نه تکبر، و برابری و برادری. دولت برابری و برادری و تواضع. دستگاه قضایی‌اش همین‌طور، مجلس آن همین‌طور. امام هادی(ع) فرمودند تواضع این نیست که تواضع این نیست که صدایت را نازک کنی و سرت را کج کنی اما در دلت خودت را از همه بالاتر می‌دانی این ادایش هست، یعنی تواضع‌تان هم باز متکبرانه است یعنی از تواضع هم یک هدف دیگری داری و می‌خواهی بگویند این از همه متواضع‌تر است خود این هم یک جور تکبر است. تواضع صادقانه، امام هادی(ع) تواضع را تعریف می‌کنند «التَّواضُعُ أن تُعطِیَ النّاسَ ما تُحِبُّ أن تُعطاهُ.» می‌گویند من می‌خواهم وجدان خودت را می‌خواهم داور قرار بدهم که بفهمی تواضع چیست؟ این که می‌گویند شیعه علی متواضع است و مؤمن متواضع است و با تواضع همه مشکلات حل می‌شود یعنی چی؟ تواضع از این‌جا شروع می‌شود که من اول سلام می‌کنم منتظر نیستم تو سلام کنی، من می‌آیم با تو معانقه کنم نمی‌ایستم تو جلو بیایی همه این‌ها هست اما امام هادی(ع) می‌فرمایند اصل تواضع یک چیز دیگر است. هرچه دوست داری که مردم آن‌طوری به تو رفتار کنند و به تو بگویند تو همان را با دیگران بگویی و همان رفتار را با دیگران داشته باشی یعنی هرچه برای خودت می‌خواهی و می‌پسندی برای همه بخواه. هرچه برای خودت است و نمی‌خواهی برای هیچ کس نخواه. این یعنی عاشق همه مردم باش و خودت را از دیگران بالاتر و مهم‌تر نبین. خودت را در ردیف همه و همه را در ردیف خودت بدان. هرچه را که احساس می‌کنی برای خودت می‌خواهی برای همه بخواه، این تواضع می‌شود. بنابراین تواضع صرف ادب در گفتگو یا نشستن پایین جلسه فقط نیست! این‌ها ظواهر خاصی است که گاهی ممکن است همین‌ها هم برای تکبر ابزار باشد. تواضع یعنی حقیقتاً در قلبت همه را به اندازه خودت بخواهی و دوست داشته باشی. برای همه به اندازه‌ای که برای خودت حرمت و حریم قائل هستی حرمت قائل باشی. منافع حقوق همه برایت مهم باشد همانطور که منافع و حقوق خودم برایم مهم است. و اگر از چیزی برای خودم نمی‌خواهم برای هیچ کس نخواهم. امام صادق(ع) فرمودند تواضع واقعی این است تو با این شیوه برو آن وقت خواهی دید که هم همه عاشق تو خواهند شد و هم مطیع تو خواهند بود در حالی که تو برای عشق و اطاعت آن‌ها این کار را نکردی بلکه برای خدا کردی و هم مشکلات‌تان حل می‌شود. درگیری‌ها با حداقل می‌رسد. عدالت حداکثری، محقق می‌شود و آن سیستم روابط و مدیریت کاملاً کارآمد و موفق هم خواهد بود.

امیدواریم با این نمونه‌هایی از این روایات امام هادی(ع) کمی به ساحت مقدس ایشان و شخصیت اهل بیت(ع) و طرز نگاه‌شان به انسان، به حقوق، به اخلاق، به سیاست، به خانواده، یک مقداری برای ما روشن‌تر بشود و بدانیم که تشیّع و ولایت اهل بیت(ع) یعنی نزدیک شدن به این ساحت عدالت و انسانیت و توحید. چون آن‌ها مظهر و امام این الگو و تجسم این ارزش‌ها بودند و در واقع سبک زندگی مسلمانی و توحیدی را، سبک عدالت‌ورزی و عدل‌فهمی را به ما دارند آموزش می‌دهند و پیشرفت و رشد و آزادی و رفاه و شادی، امنیت، همه با همین معیارها تأمین خواهد شد. چون کسی که شادی خودش را می‌خواهد طبق این تعریف باید شادی همه را بخواهد. از اخلاق و از عدالت و از معنویت. کسی رفاه خودش را می‌خواهد گرسنگی دیگران را دیگر نمی‌تواند تحمل کند. تواضع، عملاً باید به نوعی برادری و برابری منجر شود.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha